5 ماه اول بارداری
مامانی میخام برات خیلی خلاصه از این ٥ ماهی که تو شکم مامانی بودی رو بنویسم. ١٩ مهر ١٣٩٠ عزیز مامان ، امروز بیبی چک گذاشتم و خیلی شوکه شدم. چون فهمیدم تو رو باردارم. اصلا فکرشم نمیکردم. به بابایی زنگ زدم و خبر دادم. اونم شوکه موند. همش میگفت مگر میشه؟ منم خیلی شوکه بودم و گفتم بیا بریم آزمایش خون. بابایی هم مرخصی گرفت و رفتیم آزمایش خون. ولی بعد از یک ساعت انتظارمسئول آزمایشگاه گفت: مشکوکه،٣ روز دیگه بیا باز آز بده. ٢١ مهر ١٣٩٠ امروزصبح آز خون دادم و ١١رفتم برا جواب و بهم گفت: میخای یا نه؟ منم میدونستم مثبته، گفتم آره. قبل اش هزار ...
نویسنده :
مامان و بابا
19:34